۱۳۸۸ دی ۱۰, پنجشنبه

حاکمیت جمهوری اسلامی میان دو تیغ تیز یک قیچی

ساده ترین تفسیر از اوضاع این روزهای حکومت و جنبش اینست:

1- حکومت اگر در یکی از روزهای مانند عاشورا، 22 بهمن، 12 فروردین، 22 خرداد و یا هر روز دیگری که مردم می خواهند به خیابان بیایند، اگر جلوی آنها را نگیرد، در مدت بسیار کوتاهی که بیش از چند ساعت نخواهد کشید، 5 تا 6 میلیون نفر در تهران و در شهرهای بزرگ ایران نیز به نسبت جمعیتی که دارند با همین وسعت به خیابان خواهند آمد. تردید نیست که شعارها آرام تر و حتی راهپیمائی با سکوت می تواند برگزار شود. دراین صورت این نتایج بدست می آید:

الف- تمام تبلیغات 7 ماه گذشته حکومت مبنی بر اقلیت بودن مخالفان و اغتشاشگر بودن مردم نقش برآب می شود و پشتوانه عظیم موسوی و در اقلیت بودن کامل حاکمیت کودتائی و رئیس دولت کودتا به نمایش در می آید.

ب- درعرصه جهانی نیز، تمام جهان نا مشروع بودن دولت و حاکمیت کنونی را به چشم خواهند دید.

پ- تزلزل در میان روحانیونی که تاکنون مخالفت خود را با دولت بصورت سکوت نشان داده اند به تصمیم قطعی برای پیوستن فعال به جنبش مردم تبدیل خواهد شد.(حادثه ای که در قم روی داد و همچنان حکومت در زیر فشار آنست) و در میان نیروهای نظامی و سپاهی و انتظامی و بسیج نیز ریزش فرمانبری برای سرکوب مردم سرعت خواهد گرفت.

این یک تیغ قیچی است.

2- حالت دوم، ادامه مقاومت 7 ماهه اخیر برای جلوگیری از به نمایش درآمدن تظاهرات و راهپیمائی خیابانی مردم و حتی تشدید سرکوب مردم است. یعنی همان عملی که از روز دوشنبه گذشته ما شاهد آن هستیم. گسترش دستگیری ها، حضور دائم نظامی درخیابان ها، حمله به مراکز و مساجد مذهبی اندک شماری که دراختیار مخالفان حکومت است، و حتی دست زدن به اعدام شماری از زندانیان. در اینصورت نتایج زیر بدست می آید:

الف- رویدادهای عاشورا در شهرهای بزرگ ایران و بویژه در تهران، نشان داد که هر اندازه حکومت کفه خشونت را سنگین تر می کند، کفه مدارا و آرامش مردم سبک تر می شود و کشور می رود به سمت حوادث خونین خیابانی. چنان خونین که حوادث عاشورا پیش آن کوچک خواهد بود.

ب- برای دست زدن به چنین خشونتی، در داخل حاکمیت نیز باید مخالفان این اقدام عقب زده شوند، که در مرحله بعد تصفیه آرام و یا توام با خشونت آنها شروع خواهد شد. هم از ترس به عقب زده شدن و هم ترس از تصفیه های بعدی، عملا و از هم اکنون بصورت بالقوه نیروی مخالف دولت را در دل دولت و حاکمیت شکل بخشیده است. امری که مهندس عزت الله سحابی نیز اخیرا در یک مصاحبه به آن اشاره کرده و گفته است که احمدی نژاد قصد عبور از خامنه ای را هم دارد.

پ- خونریزی بیشتر نه تنها مردم را خشمگین تر خواهد کرد و پیامدهای غیر قابل پیش بینی خواهد داشت، بلکه مشروعیت خارجی حکومت را بیش از پیش زیر ضربه خواهد برد. و این درحالی است که ایران در آستانه اعلام تحریم بنزین و بتدریج صادرات نفت است و عکس و فیلم های مربوط به حوادث عاشورا و خشونت های حکومت، افکار عمومی جهان را به سود جنبش اعتراضی مردم ایران بسیج کرده است. اتحادیه اروپا و امریکا زیر همین فشار افکار عمومی علیه سرکوب مردم و علیه دولت ایران موضع گرفته اند و حتی روسیه نیز دراین باره به ایران هشدار داده است.

و این یعنی تیغه دوم قیچی!

بدین ترتیب است که حاکمیتی که با کودتای نظامی نتیجه انتخابات 22 خرداد را به سود خود مصادره کرده، میان دو تیغ تیز یک قیچی قرار گرفته است!

بیرون آمدن از میان این دو تیغ تیز به شهامت و جسارتی بیش از جسارت فرمان کشتار مردم نیاز دارد. جسارت عقب نشینی و در گام اول برکناری دولت کنونی و تشکیل یک دولت موقت برای عبور از بحران!

آیا چنین جسارتی که نام واقعی آن شهامت انقلابی است، درحاکمیتی که بموجب اطلاعات فاش شده از داخل بیت رهبری، آلوده به همه چیز هست، مگر آلوده به شهامت انقلابی وجود دارد؟

چه برای حکومت باقی مانده؟ دیروز در برابر چشم همگان قرار گرفت




مراسم ختم سناریوی "عصرعاشورا" دیروز در میدان انقلاب برگزارشد. سناریوئی که در انتخابات دوم خرداد 1376 ناکام و نیمه کاره و روی دست سردار ضرغامی مانده بود، با 48 ساعت تبلیغات بی امان صدا و سیما از فردای عاشورای خونین اجرا شد و روز گذشته بین 20 تا 30 هزار نفر را توانستند در میدان تنگ و کوچک انقلاب (24 اسنفند سابق) جمع کنند تا مراسم پایان سناریو برگزار شود. هنرپیشه های این مراسم، مداحانی بودند که از دوران مداحی احمدی نژاد با او همسنگرند و حالا دبیرکلی آنها برعهده حاج حسین ارضی دوست قدیمی احمدی نژاد است.


صدا و سیما و علم الهدا امام جمعه مشهد، که لابد از مشهد جمعیت میدان انقلاب را رصد کرده بود(!) شمار دیروز جمعیت میدان انقلاب را میلیونی اعلام کردند. به گنجشک گفتند: منار.... گفت: یک چیزی بگو که بگنجد!

میدان انقلاب و جمعیت یک میلیونی؟

فرض می کنیم که از جلوی دانشگاه تهران تا بعد از میدان انقلاب هم جمعیت ایستاده باشد و جمعیت تا خیابان کارگر هم سینه کشیده باشد. در این گنجایش یک میلیون نفر می گنجد که تظاهرات میلیونی باشد؟

بحث درباره ادعاهای صدا و سیما نیست. اصلا فرض می کنیم صدهزار نفر را هم در این محدوده جمع کرده باشند. حتی دو برابر این را فرض کنیم. نتیجه اینست: پایگاه حکومت و دولت در پایتخت 12 میلیونی کشور، همین است!

پایگاهی که بموجب گزارشی که درهمین شماره پیک نت می خوانید برای نمایش آن از شهرها و حتی دهات شهرهای اطراف و نزدیک به تهران هم نیرو به تهران منتقل کرده بودند. این جمعیت شامل، دانش آموزان، کارمندان دولت، بسیج تهران، واحد فدائیان بیت رهبری ( لباس شخصی ها)، نیروهائی از سپاه و نیروی انتظامی هم بود. به همین دلیل است که با قاطعیت باید گفت: همین یک میدان جمعیت برای حکومت باقی مانده است.

تازه، جمعیتی که برای انتقال آنها به میدان انقلاب متروی تهران را برایشان مجانی اعلام کردند، پفک و مفک مجانی و آب میوه پاکتی بینشان تقسیم شد، اتوبوس های شرکت واحد تبدیل به سرویس مجانی تظاهرات شدند و...

بدین ترتیب آن جمعیت میدان انقلاب که بزودی رقم دقیق شمار آن فاش خواهد شد جمع شد. جمعیتی که کافی بود یک تیر هوائی شلیک شود، تا نه از جایگاه مداحان اثری باقی بماند و نه از خود مداحان و تیم "حیدر حیدر" سردار نقدی، خبری!

تمام این بساط برای آن پهن شد که از "رهبر" دفاع شود و شعار "مرگ بر دیکتاتور" خنثی! همین که اعلام نکردند هدف از این تجمع چیست و پشت جنجال توهین به امام حسین پنهان شدند، خود گویای همه واقعیت اوضاع حاکمیت است. به مردم گفتند روز عاشورا معترضان به نتیجه انتخابات "سوت" و "کف" زده اند و این یعنی توهین به امام حسین. ساختار شکنی هم کرده اند. که منظور از ساختار، همان شعار علیه "رهبر" است.

فیلم های عاشورا روی شبکه اینترنت است و مردم هم یا دیده اند و یا از دیگران شنیده اند که در روزعاشورا همه چیز بود جز شادی و سوت و رقص. مگر منظور "رقص مرگ" باشد. جز شلیک گلوله و فریاد مردم و ناله تیرخورده ها و فریاد یاری طلبی مردم و البته خشمی که از ظهر عاشورا مردم از خود نشان دادند و تصمیم به مقابله با مهاجمین گرفتند (با پرتاب سنگ)، صحنه دیگری در این فیلم ها نیست. و لابد اینها یعنی شادی و سوت و رقص! زیر گرفتن مردم با ماشین نیروی انتظامی، لابد معنای شادی و رقص دارد. برای مردم که ندارد، مگر برای آنها که زیر گرفتند شادی آور بوده است.

اینها را خودشان بهتر از ما می دانند، اما آنچه که مهم بود، نه حقیقت، بلکه رسیدن به هدف بود. یعنی پر کردن میدان کوچک انقلاب که تازه آن را هم نتوانستند پر کنند.

گزارش این فتح خیبر را به بیت رهبری برده اند. اگر اندک تدبیر و تعقلی در آن بیت باقی باشد، این جمعیت را مقایسه می کند با جمعیت معترض روز عاشورا و حداقل از خودش می پرسد: وضع چیست؟ و موقعیت حاکمیت در چه شرایطی است؟ این یک میدان جمعیت، یعنی مشروعیت مردمی؟

با همه امکانات و تبلیغات، گیریم که توانستند یک میدان جمعیت را جمع کنند. این جمعیت را بگذارند در کنار آن جمعیتی که برای رسیدن به خیابان انقلاب، از صبح عاشورا تا غروب شام غریبان حسین زیر ضربات شمشیر و قمه و شلیک گلوله جنگی، پرتاب انواع نارنجک های گازی و خردلی و فلفلی بودند.
این دو جمعیت با هم برابرند؟ عزم آنها یکسان است؟ انگیزه ها در هر دو به یک نسبت است؟

اگر نیست، که به دهها دلیل نیست، می توان به حساب جمعیت میدان انقلاب چک سفید کشید و برای امضای دستگیری و اعدام داد داد دست امثال جنتی و علم الهدا و احمد خاتمی، روح الله حسینیان و حسین شریعتمداری؟

عقل و درایت چندانی لازم نیست تا با گوش دادن چند باره به تکرار بی حال و بی رمق شعارها توسط مردم وسط میدان انقلاب، در پاسخ به گلوپاره کردن مداحان پشت میکرفن به این نتیجه رسید که: این بلدرچین، دیگر آن بلدرچین نیست!

(وصفی که اطرافیان ناصرالدینشاه بالاخره جرات کردند، در اواخر عمر وی، در مقایسه مردم ناراضی و آماده انقلاب مشروطه، با مردم بی رمق سالهای اول سلطنت، با کنایه و مقایسه دو بلدرچین به او حالی کنند و البته به کله اش نرفت.)

آنها که کیسه پفک مجانی گرفتند و با اتوبوس و متروی مجانی و آسوده از هر تعرض و گلوله و دستگیری و شکنجه و اعدام به خانه هایشان بازگشتند، قرار است از حاکمیت دفاع کنند؟ قرار است وقتی امریکا حمله کرد، با متجاوز جنگ نامتقارن کنند؟

آنچه در میدان انقلاب به نمایش درآمد، تابلوی تیره و تاری بود، که نه لبخند پیروزی، که زهرخند شکست و ناکامی را باید برلب بیآورد. آن کس که میداند و خود را به نادانی می زند، به خویش خیانت می کند. میدان انقلاب نشان داد که پشت حکومت خالی شده است. واقعیت اینست!

عربده های علم الهدا در مشهد و جیغ جیغ گوش خراش جنتی در تهران و خط و نشان کشیدن های احمد خاتمی، هیچکدام این واقعیت را نمی تواند پنهان و یا دگرگون کند.

فیلم دو مصاحبه روز بعد از عاشورای سردار رادان رنگ پریده و احمدی نژاد به لکنت زبان افتاده را ببینید.

مصاحبه سردار به تله خبرنگاران افتاده "احمدی مقدم" را که خبرنگاران را تهدید می کند تا درباره عبور ماشین نیروی انتظامی از روی جنازه مردم سئوال نکنند گوش کنید!

زیردستی ها فهمیده اند اوضاع پس است! می توان باور کرد که بالا دستی ها هنوز نفهمیده اند؟

در پناه قمه کش ها و درمحاصره میلیون ها مردمی که منتظر اولین فرصت اند تا در تهران بریزند بیرون و خیابان انقلاب را از میدان امام حسین تا میدان آزاد فتح کنند، می توان حکومت کرد؟

۱۳۸۸ دی ۹, چهارشنبه

مشخصات قاتل خواهر زاده میرحسین موسوی و شهدای روز عاشورا

جنبش راه سبز (جرس): در حالیکه مسولان جمهوری اسلامی ادعا می کنند شهدای روز عاشورا به صورت مشکوک و یا در اثر ترور کشته شده اند ، اطلاعات تازه ای از مشخصات قاتل سید علی حبیبی موسوی و سایر شهدای عاشورا به دست آمده است.

براساس گزارش شاهدان عینی، روز عاشورا حوالی ساعت 1 تا 2 بعدازظهر یک اتومبیل پاترول مشکی رنگ به شماره ۷۵۲م۸۷ – ایران۱۱ با چهار سرنشین لباس شخصی با سرعت هرچه تمام تر به سمت مردمی که در خیابان شادمان حضور داشتند یورش برد که ابتدا دونفر را زیر گرفت و از روی یکی از آنها به طور کامل رد شد، نفر کنار راننده هم مسلح به کلت بوده و در طول حرکت ، چند گلوله به سمت مردم شلیک کرد و سپس طول خیابان شادمان را به همین صورت طی کرده، دور زد به سمت خیابان آزادی برگشت. بعد از رفتن پاترول چند نفر زخمی و تیرخورده روی زمین افتاده بودند که مردم به کمک
آنها رفتند. با توجه به شواهد خواهرزاده میرحسین موسوی هم در همین منطقه تیر خورده و به شهادت رسیده است.

براساس این گزارش دو یا سه موتورسوار نیز اتومبیل پاترول را همراهی می کردند و هزاران نفر مردمی که در خیابان شادمان حضور داشتند شاهد این صحنه بوده و برخی حتی می توانند چهره ضارب را شناسائی کنند.


گفتنی است سرنشینان اتومبیل فوق بعد از انجام این جنایت وارد اتوبان یادگار شده، در لاین شمال به جنوب توقف کرده و با نیروهای بسیجی مستقر در محل به گفتگو پرداخته اند و بسیاری از اتومبیل هایی که در ترافیک اتوبان یادگار بودند نیز این خودرو و سرنشینان آن را دیده اند.

طبق مشاهدات شاهدان عینی، شخص ضارب که با کلت به مردم شلیک می کرد جوانی 19-20 ساله با ریش و سبیلی کم پشت و هنوز سبز نشده بوده و لباس کرم رنگ به تن داشته است.

۱۳۸۸ آذر ۲۹, یکشنبه

مرد استوار سبز ، همیشگی شد


آیت الله منتظری به دیار ابدی شتافت.
ما همه در تشییع پیکر آیت الله منتظری شرکت میکنیم.


۱۳۸۸ آذر ۲۳, دوشنبه

اطلاعیه جعلی ارتشی ها و پاره شدن عکس آقای خمینی

در چند روز گذشته و تقریبا همزمان با به میدان آوردن سناریوی "پاره شدن عکس آیت الله خمینی"، یک طرح دیگری هم کلید زده شد که کمتر به آن توجه شد. نه تنها به آن توجه کافی نشد، بلکه باعث فریب برخی سایت ها و وبلاگ ها هم شد. یعنی سناریوی اعلامیه ارتشی ها در دفاع از جنبش سبز!

هر دو سناریو را ستاد کودتای 22 خرداد، بعنوان راه حل گریز از دهه اول محرم – بویژه تاسوعا و عاشورا- و گرفتار آمدن در محاصره تظاهرات توام با عزاداری "حسینی" مردم به اجرا گذاشت.

ارتش در 6 ماه گذشته به دور از حوادث خیابانی بوده و از این نظر احترام و اعتباری را در میان مردم برای خود فراهم آورده است. یعنی همان چیزی که سپاه و بسیج در این شش ماه به تاراج دادند و اکنون شنیده می شود که در میان برخی از فرماندهان سپاه انتقادهای تندی به سیاست های رهبر و فرمانده سپاه و رئیس ستاد کل نیروهای مسلح دراین ارتباط شکل گرفته است.

با اطلاعیه مجعول و مجهولی که بنام ارتش در روز 16 آذر در یک محفل خارج از کشور قرائت شده و فیلم آن نیز بلافاصله در شبکه یوتوب قرار گرفته، چند هدف زیر دنبال شده است:

1- شماری از فرماندهان کودتاچی سپاه جانشین فرماندهان کنونی ارتش شوند.

2- ارتش را به بهانه تکذیب و خنثی سازی این اطلاعیه مجبور به صدور اطلاعیه ای علیه جنبش سبز و موسوی و کروبی کنند.

3- رهبران جنبش سبز نظیر موسوی، کروبی، خاتمی و حتی رفسنجانی را متهم به تبانی با ارتش برای کودتا کنند.

سناریوی اطلاعیه ارتش نیز مانند سناریوی پاره کردن عکس آیت الله خمینی در دانشگاه که بصورت "دوقلو" به اجرا گذاشته شد، یکبار دیگر به همه دست اندرکاران امور خبری نشان داد که تنها حسن نیت و احساسات برای همراهی با جنبش مردم کافی نیست. باید شرایط حاکم بر کشور، عمق کودتا، پایگاه و خواستگاه اقتصادی کودتا و تجربه 30 ساله کودتاچی ها را شناخت و با مراجعه بی وقفه به موارد مشابه و کوچکتر گذشته، سناریوهای جدید را بازشناخت و رسوا کرد.

حاکمیت کودتا، بشدت نگران دهه اول ماه محرم است. آنها بشدت از روحانیونی که حاضر به قبول و تائید کودتا و دولت کودتا نشده اند زخم خورده اند. آنها تمام تلاش خود را کرده و می کنند تا در جبهه سبز شکاف ایجاد کنند و در درجه اول روحانیت را از پشت جبهه جنبش سبز جدا کنند. صحبت از حاکمیت بر افسانه ای ترین ثروت است و برای دفاع از این حاکمیت کودتا کرده اند. آنها که کودتا کرده اند، آنها از فجیع ترین روش ها در 6 ماه گذشته پرهیز نداشته و تا حد تجاوز به پسران و دختران بازداشتی در بازداشتگاه ها پیش رفتند، چطور ممکن است از پاره کردن عکس آیت الله خمینی و یا اطلاعیه صادر کردن بنام ارتشی ها پرهیز کنند و اگر سناریوهائی از اینگونه باعث نجاتشان از بحران مشروعیت و خروج از محاصره مردم شود، از آن چشم بپوشند؟


منبع: پیک نت

۱۳۸۸ آذر ۲۲, یکشنبه

توطئه ی جدید مزدوران و کودتاچی ها

کودتاچی ها الان شش ، هفت ماهه که روز به روز منزوی تر میشن.
بعد از انتصاب " ا. ن " درپست رییس دولت دهم تقریبا هیچ یک از علمای بزرگ به او تبریک نگفت و پس از کشتار گسترده ی مردم بی گناه در حوادث بعد از انتخابات ، خامنه ای روز به روز منزوی تر شد و جایگاهش نزد علما نیز تقلیل یافت.
کودتاچیا که دیدن به کمک سگهای بسیجی و سپاهی و به زور کشتار و شکنجه و تهدید نمیتونن مردم را از حق طلبی وادارند، اکنون دست به کارهای کثیف تری زدن.
داستان پاره کردن عکس امام و کفن پوش شدن آقایون.
هدف این جنایتکاران از این سناریو چیست؟
-نزدیک کردن علما به خود
-جوسازی و مظلوم نمایی و زمینه سازی برای خشونت بیشتر
-با توجه به نزدیک شدن ایام محرم قصد کنترل عزاداری ها را دارن
-زمینه سازی برای دستگیری ِ سران اصلاح طلب
- و . . .

و نکته ی دیگه اینکه ملتی که قبل از انتخابات شعار " نخست وزیر امام ، موسوی ِ قهرمان " میدادند ، اکنون به هیچ وجه به امام بی احترامی نمیکنند. در ضمن بر همگان آشکاره که کل خانواده ی امام با جریان حاکم فعلی مخالفند . پس ما که مشکلمون حاکمیت فعلی هست با امام کاری نداریم.
در طول چند ماه گذشته بارها عکس خامنه ای پاره و لگدمال شد ولی هیچ کس حرفی از آن نزد. چرا؟
چون جایگاه خامنه ای به اندازه ی کافی متزلزل هست و با نشان دادن عکس پاره ی وی جایگاهش بیش از بیش به خطر می افتد و ملت با دیدن عکس پاره ی وی نه تنها ناراحت نشده، بلکه خوشحال هم میشوند .

..........
حرف زیاد هست ولی فعلا بریم سر ِ اصل داستان

کودتاچیان و حرومزادگان ِ عوضی بدانند که اگر شخصی یا اشخاصی مثل موسوی یا کروبی یا خاتمی دستگیر شوند ، دیگر لحظه ای نمیتوانند موج نارضایتی ملت را کنترل کنند
قسم میخوریم به خاک سیاه بنشانیمتون
قسم میخوریم که ناموس نداشته ی شما را به باد ِ فنا میدیم